با گذر زمان و سپری شدن هر دورهای، پسندها و خواستهها نیز دگرگون میشود. آنچه دیروز در نگاه انسان ها زیبا بود، چهبسا اکنون زشت بیاید؛ یا آنچه در گذشتهها نشانهای از بیذوقی بود، امروزه گواه هنر و دلپذیری است. آراستگی و خودآرایی هم از اینگونه است. زنان و مردان در سدههای گذشته بهگونهای دیگر خود را میآراستند تا زیبا جلوه کنند، اکنون به شیوهای دیگر زیبایی را جستوجو میکنند.
بخشی از این دگرگونی به گذر زمان بازمیگردد و بخشی دیگر به شناخت انسان ها از زیبایی مردمان و ملتهای دیگر. زمانی که فرهنگ اروپایی را شناخته شد دیگر چاقی و ابروهای پیوسته از چشم ایرانیان افتاد و به شیوهای خود را آراستند که با آرایشگری دورههای پیش زمین تا آسمان جدایی داشت. با این همه، شناخت پسندهای گذشتگان ایران و معیارهای زیبایی در نزد آنها، راهی برای شناخت امروز ایران نیز هست؛ اینکه مردم آگاهی داشته باشند که در گذر دههها و سدهها چهها بر ایرانیان گذشته است و چگونه مفهوم زیبایی دگرگون شده است.
زیبایی زنان در دورهی قاجار چند نشانه داشت: چاقی، چهرهی گِرد، ابروهای پیوسته و پُرپشت، لبهای کوچک، کُرک پشت لب، خال، دستانی حنابسته، گیسوانی افشان و نمونههایی دیگر از این دست. در همان زمان، در زبان مردم اصطلاحی به کار میرفت که هنوز هم نشانهی خودآرایی بیش از اندازه است. آن اصطلاح «هفت قلم آرایش کردن» بود. در دورهی قاجار گمان بر این بود که زیبایی به دست نمیآید مگر آنکه هفت کار را انجام بدهند: سرمه کشیدن، سرخاب زدن، سفیداب مالیدن، حنا بستن، وسمه به کار بردن، خال داشتن و پولک آویختن. برخی هم به جای پولک، عطر زدن را یکی از آن هفت قلم آرایش میدانستند.
اسامی و کاربرد این هفت قلم به شرح زیر است:
1.کُحل (کُحلِ چشم)
کُحل یک نوع خطچشم طبیعی بود که زنان برای آرایش چشمها و برجستهتر کردن نگاه خود از آن استفاده میکردند. معمولاً از آرسنیک و مواد گیاهی برای ساخت آن استفاده میشد.
2.رنگ لب (رژ لب)
زنان برای قرمز کردن لبهای خود از رنگهای طبیعی مانند پودر گل انار یا گلسرخ استفاده میکردند. این رنگها غالباً بهصورت طبیعی و بدون مواد شیمیایی تولید میشدند.
3.رژگونه (نرمکننده صورت)
برای اضافه کردن رنگ به گونهها، زنان قاجاری از رنگهای طبیعی مانند گل سرخ یا خاکی استفاده میکردند. این رژگونهها معمولاً با استفاده از گیاهان و گلها تهیه میشدند.
4.پودر سفید (پودر صورت)
برای سفیدتر کردن پوست صورت و ایجاد ظاهری لطیف، پودر سفید یا کرمپودرهایی از مواد طبیعی تهیه میشد. این پودرها پوست را نرم و روشن میکردند.
5.عطر (گلاب و عطرهای طبیعی)
عطر یکی از ابزارهای مهم در هفت قلم بود که برای خوشبو کردن بدن و موها استفاده میشد. عطرها معمولاً از گلها و گیاهان معطر مانند گلاب و زعفران تهیه میشدند.
6.مداد ابرو (مداد صورت)
برای مرتب کردن ابروها و پرتر کردن آنها، زنان از مدادهایی مخصوص که از مواد طبیعی تهیه میشد، استفاده میکردند.
7.شانه و برس مو
شانه و برسهای مو برای مرتب کردن و آرایش دادن به موها مورد استفاده قرار میگرفت. این ابزارها معمولاً از مواد طبیعی مانند عاج، چوب یا فلز ساخته میشدند.
این هفت قلم نهتنها ابزارهایی برای آرایش و زیبایی بودند، بلکه نشاندهندهی توجه و اهمیت به جزئیات زیبایی و تجمل در جامعه آن زمان بودند.
آرایش کردن مردان
برخلاف اکنون، در گذشته آرایش کردن تنها ویژهی زنان نبود و مردان قاجاری هم در این کار دستِ کمی از بانوانشان نداشتند. از همه شناختهشدهتر فتحعلیشاه قاجار را میتوان نمونه آورد که ساعتها سرگرم آراستن خود و آرایشگری میشد. گفته شده است او کمر بسیار باریک و زنانهای داشت، کفشهای پاشنهدار می پوشید، چهرهاش را سرخاب میمالید و ریش خود را به بردباری بیش از اندازه حالت میداد. ابروها را میآراست و چشمها را سرمه میکشید و جواهرات به پوشش شاهانهاش آویزان میکرد.
در دیدار با دیگران برای آنکه اندامش باریکتر دیده شود، کمربند محکمی به دور کمر میبست (آن هم در دورهای که شکم برآمده پسند مردان بود).
او بهراستی شیفتهی خودآرایی و آرایش بود. تابلویی از چهرهی فتحعلیشاه در موزه ی لوور پاریس نگهداری میشود. در دیدگاه سنجیای که چند سال پیش از بازدیدکنندگان موزه انجام گرفت، چهرهی شاه قاجار به عنوان یکی از ده چهرهی رویایی و جذاب مردان تاریخی شناخته شد؛ چهرهای مینیاتوری و بسیار زیبا.
نهتنها فتحعلی شاه، بلکه سرگرمی دیگر مردان آن روزگار هم آرایش بود. این کار را نه برای دلبردن از زنان، بلکه نشانهای از خوی مردانگی میدانستند. داشتن شکمهای برآمده و چاق مردان هم از پسندهای آن زمانه بود. تنها زمانی دست از این کار کشیدند که با آشنایی با باخترزمین و دانش نوین پزشکی دریافتند که چاقی زمینهساز بسیاری از بیماریهاست.
یک کار دیگر مردان برای پُرپشت نشان دادن ریش خود، کشیدن وسمه بر روی موهای صورت بود. با اینهمه در سالهای پس از آن، بهویژه در دورهی مظفرالدینشاه و مشروطیت، آرایش مردان عیب بزرگی دانسته میشد و به اینگونه مردان، «فُکلی»، «ژیگولو» و «قرتی» (به معنی خودآرا) میگفتند و بدینگونه آن ها را کوچک میشمردند (تحقیر میکردند).

 
															

